شاعر : اسماعیل شبرنگ نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : ترکیب بند
مدیـنه منـتظـررحـمـتی فـراوان است دلکـویـری مامـستـحـق بـاران است
دلی به بار نشسته دراین طلیـعۀنـور که درهوای کسی تا همیشه حیران است
بهارجلوهای ازصبح اولرجب است رسیـده آن که دوای دل پـریشان است رسیده است ودلم زنده میشود با عشق تلاطمیست که لبخند چشمه ساران است
محـمـد بن عـلـی،باقـرالـعـلـوم جهـان همان فرشتهکه الگویهرچه انسان است
به دور شمع پُـر از نـورمکـتب مولا طپشطپشدل ما تاهمیشه پروانهست
فـروغ انـجـمـنـی یا محـمـدبن عـلـی!
حـسیـنی و حـسنی یا محـمـد بن علی!
صـلابت عـلـوی درنگـاهـتان جـاری توییکه جـلـوۀ زیـبای فـاطـمی داری
رسـیـده از تو احـادیث کـامـلاً مـتـقـن شکوه علمی وسرخطّ هرچه اخباری
حضور جهـل به پایان رسید وقتی که توآمـدی به زمین با خـروش بـیداری
سلام گرم نـبی را به محـضرت آورد صحـابـۀ نـبوی«جابـر بن انصاری»
نمیرسد به شـناسـایی تو قـوّت عـقـل تویی همانکه فراتر زهرچه پـنداری بگو که میرسم از فرش تا به عرش بقیع به الـتـمـاس دل من فـقط بگو«آری»
بها گـرفـتـه تـعـالـیـم شـیـعـه بـا یـادت
مـن وحــوالـۀ عـیـدی روز مـیــلادت
جـواب این هـمه آوای ربـنـا باتوست اجابت نـفـس هـر دعـای مـا با توست
محبتی که توداری قـدم قـدم با ماست حـوائـج هـمـۀ بـیقـرارهـا بـاتـوسـت همیشه گریه به عشق نگاهتان با ماست همیشه پاسخ این بغض بیصدا باتوست
گدایی ازتودراین خانۀ کرم باماست جواب خواهش هرشخص بینوا باتوست
شبـیهشمع برای توسوخـتن با ماست بـقـیـع بردن هر فـرد مبـتـلا با توست حسین گفتن وبا گریه سرشدن باماست جـواز دیـدن ایـوان کـربـلا بـا تـوست
دلم پریده زسینه به سمت شش گوشه
مرا ببر زمدیـنه به سمت شش گوشه